بازار: من دیروز با خانواده ام به بازار رفتم تا لباس بخرم
گل زار: پدربزرگم خانه ای کنار گل زار دارند که وقتی بیرون از خانه بیایند گل های بسیاری میبینند
علف زار: من چهارشنبه هفته پیش با پدرم به علف زار رفتیم تا عکس هایی بگیریم
بازار: میویه فروش هنر دربازار خود هنر میاموزد
علف زار: علف زار را با چریدن دام های چوپان دوست دارم
گلزار : گلزار باغ را میبینم در حال باریدن بو یش به دلم